Thursday, May 21, 2015

تصاویر ویژه زنان لر در روز "گلونی" فرهنگ یا ضد فرهنگ!؟


گلونی یا همان روسری مخصوص لری پیشینه سه هزار ساله دارد و از انجا که جالب وزیباست برای طراحی روسری های امروزی نیز بسیار مورد تقلید قرار می گیرد...
روز گلونی برای دومین سال متوالی در خرم آباد برگزار شد که زنان لر با پوشیدن گلونی در ان شرکت داشتند و البته مردان لر نیز پوشش خاصی لری را به تن داشتند که رقص و پایکوبی هم طبق روال ادامه برنامه بود .
حال برخی سایتهای به اصطلاح ارزشی ضمن گزینش تصاویر خاص و شطرنجی و سیاه کردن صورت برخی زنان حاضر در مراسم سعی کردند اینگونه القا کنند که مراسم لبریز از صحنه های بی حجابی بوده است که غیرت زنان لر را نشانه رفته است اکنون ما دو نگاه متفاوت به این همایش را بصورت عکس به تصویر می کشیم و قضاوت با خودتان!
نگاه اول" گلونی " یک رویداد فرهنگی
حال نگاه دوم را خودتاتن بنگرید که مدعی ست گلونی تبدیل به بی فرهنگی شده است!


مهناز هلو تحویل مملکت می دهد!

مهنازافشار بازیگر معروف سینمای مملکت قصددارند جهت زایمان فرزندشان به خارج از کشور بروند!
واقعا بعضیا خیلی فضولند تو زندگی مهنازجون سرک میکشن اخه توروسننه!؟
مردم که مثل ما بی خیال هر چیزی نیست خیلی اصول و فروع براشون اهمیت داره مگه مثل ما فکر می کنن!؟ گوهر خانم از اون دسته بود که حق رو مهناز میداد و در جواب اعتراض فرشته دخترش گفت:
گیس بریده میدونم حسودیت میشه!
فرشته دخترش گفت: اخه این ایکبیری چی داره که حسودیش کنم
گوهر که جرز خورده روزگار بود نیشخندی زد وگفت:
برو دخترجون برو! من عروس هفتاد هزار حجله دیده ام پیش من ملق بازی نکن!
فرشته گفت: جانم من واسه این میگم که یارو شان علمی پزشکی مملکت رو باد فتخ گرفته و رفته اونور !
گوهر گفت دم بریده بیمارستونای مملکت واس ماس فقط واس ماس!
اصلا به تولد خودت  نگاه کن فکر می کنی این همه چین وچروک صورتت و اون دماغ گنده و گردن دیلاق و باسن مثل ال سی دی صافت واس چیه!؟بابات مثل ملایزقل لنگارو داد بالا وبسمل کرد و رفت پی کارش نه مقدمه ای نه موخره ای نه قبلش چهارتا ویتامین درست به بدن رسوند نه چلوگوشتی داد نه مالشی نه حالی فقط کاسه اب جوش ریخت و رفت پی یللی تللیش اصلا نفهمیدیم کی سروکله عنترت پیداشد!
اخه با سیب زمینی و تخم مرغ پخته و شوربا که نمیشه هلویی تحویل مملکت داد گلابی من! مهناز هلو تحویل مملکت میدهد مهناز دامنش برکاته(دامت برکاته!)

Monday, May 18, 2015

غم تبریز ،شور اصفهان بود!

برنامه نود عادل خان که همه منتظرش بودند از راه رسید اما حاصلی جز ابراز همدردی با تراکتورسازان و محکوم کردن اقدام کسانی که با احساسات هواداران تراختور بازی کرده بودند نداشت!
در این برنامه که همه شرلوک هولمز شده بودند هرکدام توپ را به زمین دیگری می انداخت و هرکس ،کسی دیگر را مقصر معرفی می کرد وعاقبت کسی ندانست که پرتقال فروش جمعه تبریز چه کسی بوده است!؟
ابتدا تصاویری از شادی هواداران سپاهان پخش شد و برخلاف انچه نود تبلیغ می کرد بااین تعداد هوادار نمی توان سپاهان را یک تیم پرطرفدار دانست ولی هرچه بود شور شعفی که در اصفهان بود نشان از غم وبغضی سنگین در اذربایجان داشت!
تصاویر ورزشگاه سهند هر وجدان منصفی را به درد میاورد واینکه برای برخی چه لذتی وافر دارد که با احساسات این جمعیت انبوه بازی کنند! تصاویر مردمانی که با احساسات لبریز شادی وپاکی به سمت جام می دویدند اما جام جز سرابی برایشان نبود و چه سخت بود احساس پیر وجوانی که حس میکرد مزد رنج هایش را گرفته اما عرقش خشک شد ونگرفت ...
در اد امه مسئولینی که روی خط امدند تنها با هم کل کل می کردند قنبرزاده مدیر عامل نفت تهران  با اسبقیان مدیرورزش استان و استاندار اذربایجان شرقی هم سخنان نماینده اصفهان را در این مورد که اتفاقات پایان بازی برنامه ریزی شده بود تکذیب کرد والبته گفت که نماینده اصفهان را فردی راستگو میداند! و در ادامه هم کی بود کی بود راه افتاد ویکی عوامل بی سیم به دست را معرفی کرد و یکی پسر سرمربی را ویکی هم اسکوربورد و ان یکی هم بلندگوی ورزشگاه را ! و آخر سر هم شرلوک هولمز پرتقال فروش استادیوم تبریز را پیدا نکرد!
برنامه نود هم رفت اما کسی ندانست در دل انکه هنوز هم نمیداند بازی را به که باخته است چه خبر است!؟

واکنش بلوط های زاگرس به اقدامات عاجل معصومه ابتکار!

معصومه در همایش موسوم به مهار نابودی جنگل های زاگرس چنین ناله کرد:

امیدواریم برای احیای جنگل‌های بلوط دیر نشده باشد!

این پیر فرتوت و فرزانه ادامه داد:

 اگر زوال و نابودی اکوسیستم های طبیعی از نقطه ای فراتر رود، امکان احیاء و تجدیدپذیری این اکوسیستم ها وجود نخواهد داشت.

این دایا پیر(پیرزن لری!) ضمن ناامیدی از مهار این نابودی ادامه داد:

  باید دو مسأله خشکیدگی و زادآوری جنگل های زاگرس به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و بر اساس تشخیص درست مسأله، راه حل ها ارائه و اجرایی شود

در پایان جلسه همراهان این عروس جوان به این نتیجه شدیدا منطقی رسیدند:

 باید حضور بیش از حد دام در این عرصه را که منجر به عدم زایش جنگل ها شده است را حذف کنیم.

اما بلوطها و درختان زاگرس پس از شنیدن جزییات این جلسه ده فوریتی چنین ضمن تشکر از بانوی محیط زیست زدا چنین خطاب وی گفتند:

 خانم گل آی خانم گل برام سخته تحمل
قدمهات روی چشمام بیا به اینور پل!

تمدن ثمود!

بسیاری تصوری از تمدن عرب ندارند حال انکه برخلاف انکه این سرزمین ها که معمولا با تعابیری چون خشک وسوزان وبی آب و کویر وبرهوت یاد میشود و گمان همگان بر این است که ساکنانش عاری از تمدن و بدوی بوده اند باید گفت که تمدنهای ازیاد رفته فراوانی در این سرزمین ها بوده است.
یکی از این تمدنها تمدن قوم ثمدن است که باستانشناسان از قرن نوزده به بعد ان را تایید کردنداز جمله این یافته‌ها، کتیبه سارگن دوم (حک: ۷۲۲ـ۷۰۵ ق م)، پادشاه آشور، است که در آن از ثمودیان ــ که منازعاتی با آشوریان داشتند ــ نام برده شده است. نخستین بار، دواتی ــ که در ۱۲۹۳ـ۱۲۹۴/۱۸۷۶ـ۱۸۷۷ از حِجْر (در شمال غربی عربستان) دیدن کرد ــ مهم‌ترین کاوش‌های باستان‌شناسی تمدن ثمودی را انجام داد و سپس اویتینگ، هوبر، فیلبی، ژوسن و سووینیاک کار او را پی گرفتند و به کتیبه‌های کوتاه بسیاری به زبان ثمودی در تَبوک، تَیماء، طائف و مصر دست یافتند که تاریخ نگارش آن‌ها سده‌های چهارم پیش از میلاد تا سوم میلادی است و اغلب درباره موضوعات شخصی یا دینی است.
(ثمودی پیشینه کتیبه‌ها را تا سده هشتم پیش از میلاد عقب می‌برد).
یادکرد از ثمودیان در منابع مختلف باستانی، عمدتاً مربوط به فاصله زمانی بین قرن هشتم پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی است.سرزمین الحجر
قوم ثمود در سرزمینی به نام «الحجر» می‏زیستند؛ از همین رو خداوند آنان را «اصحاب الحجر» خوانده است.
همچنین در این آیات از چگونگی اقامت و زیست قوم ثمود در سرزمین «الحجر»... که ناحیه‏ای کوهستانی و پرصخره و سنگ بود، سخن رفته است.

← امنیت ثمود در الحجر
آنان در کمال آسودگی و امنیت خاطر، از کوه‏ها خانه می‏تراشیدند. از این آیات دریافت می‏شود که کوه‏ها و دره‌های این سرزمین، از جنس سنگ‏های سست بود و به راحتی تراشیده می‏شد.
همچنین مهارت قوم ثمود در تراشیدن کوه‏ها، پیشرفت آنان و به ویژه توانایی‏شان در هنر معماری و مهندسی و نقشه‌کشی ساختمان، در این آیات مشهود است.

← موقعیت مکانی الحجر
سرزمین «الحجر»، اقامت‌گاه ثمودیان، در شمال غربی حجاز و در میان راه قدیمی که مدینه  را به سرزمین تبوک ارتباط می‏دهد، قرار دارد.
سرزمین «الحجر» از آغاز اسلام تاکنون به عنوان «العلا» نام گرفته است.
 در سرزمین «العلا» ناحیه‏‌ای کهن و باستانی واقع بود که اکنون به سبب ارتباطش با صالح پیامبر، آن‌جا را «مدائن صالح» می‏نامند.
 اما هنر ویژه ثمد در شهرسازی و تراشیدن خانه هایی از جنس سنگ بوده است آثار باستانی قوم ثمود در گذر ایام از میان نرفته است و برخی از خانه‏هایی که در دل صخره‏ها و کوه‏ها تراشیده بودند، پیوسته ماندگار بوده است و استادی و مهارت آنان در هنر شهرسازی از دقت‏های ظریفی که در ساخت این خانه‏ها به کار برده‏اند، نمودار است.
کسانی که آثار باستانی قوم ثمود را در ناحیه «مدائن صالح» سرزمین «العلا» از نزدیک مشاهده کرده‏اند، می‏گویند این آثار در زیبایی و استحکام، بر آثار باستانی همانند آن در سرزمین نبطی‏ها در جنوب اردن، برتری قابل توجهی دارد.
 قوم ثمود از عرب‏های اصیل و فصیح‏ بودند زبان عربی فصیح را از عاد فرا گرفته بودند و به همین زبان تکلم می‏کردند.
ثمودها بر اثر بلیه ای از میان رفته اند...

خرم آباد وقبیله هایش!



خرم اباد هنوز هم اسیر طوایف است!برای یک خرم آبادی انچه در درجه اول اهمیت دارد طایفه وقبیله شخص است یعنی طایفه شخص در درجه اول معرف شخصیت اوست!
در خرم آباد روزانه قبیله هر شخص به او فهمانده میشود به عنوان مثال دوستی که مدت اندکی ست ساکن این شهر شده میگفت : من در تمام عمرم به قبیله ام فکر هم نکرده بودم و سالی یکبار به خاطرش نمیاوردم اما ازوقتی در این شهر سکنی گزیده ام روزی دستکم بیست بار درمورد ایل وتبارم بازخواست میشوم!
فرق ندارد سوار تاکسی باشید یا از کاسب خرید کنیدویا... بعد از انکه کمی گفتگو کردید انوقت از اصل و نسبتان پرسیده میشود و اینکه اهل کجایید و انگاه اگر لر بودید از کدام دسته و طایفه و...جالب اینجاست که قضاوتها هم براساس قبیله شخص انجام می پذیرد!
هرچند نسل جدید خسته از این طایفه گریست اما جالب است این فرهنگ حتی در نسل جدید هم رو به کسادی نرفته و بشدت ادامه دارد و هنوز هم کری های قبیلگی گرم و سوزان است! البته نباید فراموش کرد که همه جای استان اینگونه است اما خرم اباد چندین برابر اینگونه است وهرچه در نقاط دیگر در حال کمرنگ شدن است در کلان شهر لران به قوت خود باقی ست!
اما تهدیدها وفرصتهای این قضیه!
حفظ اصالت وریشه های هر فرد امری پسندیده است اما نباید مرزها را زیر پا نهاد و نگاه انحصاربینانه پیدا کرد به نظر میرسد تهدیدهای این امر برفرصتهایش می چربد و بگونه ای پیش میرود که در اکثر زمینه های حیاتی ضربات جبران ناپذیری بر پیکره این شهر قدمت دار زده است ولی گویا کسی به اصلاح این وضع نیست!
تفاخر قبیلگی بسیار پررنگ وحساس به نظر میرسد انگونه که موفقیت قبیله بی چون وچرا مهمتر از موفقیت شهر جلوه می کند هرچند این امر را کتمان کنند و زیر بار نروند اما فرض کنید انتخاباتی در میان باشد انوقت هرشخص تنها قوم وقبیله خود را می بیند وکاندیدایی که منتسب به ایل وتبار اوست اگر رای بیاورد اورا سربلند کرده است دیگر اینکه صلاحیت وکاردانی اش را داشته باشد مرحله کم اهمیت تریست!
حال ازاین مسئله بگذریم کری های قبیلگی در موارد فراوان رنگ وبوی خشونت میگرد و کدورت های دیرینه را تازه می کند ویا کدورت تازه ای برآن میافزاید واین یعنی مدرنیته هم فعلا نمی تواند این فرهنگ پرخطر را تغییر دهد وباید ماند ودید تا چه اندازه این فرهنگ روبه زوال میرود و تاکجا مقاومت می کند!؟

Sunday, May 17, 2015

معمای یک جمعه تلخ!


شاید زمان باید بگذرد و روزها سپری شوند تا پرده ها فرو افتد وحقیقت تلخ جلوه کند و معمای جمعه تلخ تبریز حل شود! جمعه ای اسرارامیز وتلخ که فعلا همه برای رمزگشایی اش به حدس وگمانه زنی روی اورده اند تا جایی که سر از سیاست هم دراورده وچپ وراست همدیگر را متهم می کنند!
شاید انجا که گزارشگر تبریزی باافتخار از شکست پنج تیم تهرانی با گلهای فراوان یاد می کرد خبر نداشت پایان تلخی در انتظار تیم محبوبش است و باید به جای تهران ،مراقب اصفهان هم می بود که نبود!
اما تحلیل جالب تر از ان اصلاح طلبان است که این کار را غائله تندروها برای برهم زدن سفر اتی روحانی به تبریز می دانند و اینکه می خواستند مردم ان سامان را دلزده وناامید کرده تا علیه روحانی شعار بدهند...
هرچه بوده هنوز هم راز است در مملکت کثیرالراز ایران که کشف الاسرار کردن هزار ویک تاوان دارد و فقط گذشت زمان برخی از قضیه را روشن می کند!
نه نفت قهرمان شد ونه تراکتور و تیمی قهرمان شد که چند هفته قبلترش تنها دنبال سهمیه آسیایی بود!
بیرانوند فصل خوبی را گذراند اما او هم از تیغ جفای مافیا و شاید ... در امان نماندتا اینگونه گریه کند!