Saturday, July 25, 2015

جناب خان و سرزمین های جنوبی!

خان عروسک جذاب خندوانه است که با گویش جنوبی خنده را مهمان خانه های ایرانی می کند وهمین موقعیت ویژه ای برایش مهیا کرده است حال جناب خان می تواند در ظاهر طنازیهایش به مشکلات عدیده مردمان جنوب اشاره کند مثلا همین آبادان که زمانی عروس شهرهای خلیجی بود اینک بیشتر از انکه به عروس شبیه باشد به عجوزه شباهت دارد و خرمشهر هم که قصه خود را دارد ...
ایا سیاستگذاران اجازه می دهند خان از محرومیت سرزمینهای جنوبی بگوید...؟

Tuesday, July 14, 2015

شادی تراختوری ملت ایران!

فعلا که همه شاد وشنگولند و نمیخوان حتی یک لحظه خاطر سرحالشون مکدر بشه اما عده ای هستند در این مابین که میگن تا این چک پاس نشه هیچی رو باور نمی کنند مثلا به شادی بی حاصل هواداران تراکتورسازی آذربایجان در هفته پایانی لیگ برتر اشاره می نمایند!
حتما یادتون که نرفته در هفته پایانی همین لیگ آخری چه اتفاق محیرالعقولی افتاد و درحالی که قهرمانی برای تراختور بود و تو مشتش بود ناگهان طی یک شعبده بازی شگفت انگیز قهرمانی از مشتشان پرید اما هواداران بی خبر از همه جا به زمین ریختند و در حالیکه در پوست خود نمی گنجیدند سرود قهرمانی می خواندند! ماجرای " روز سیاه ورزشگاه سهند" ضرب المثلی ست برای ابدیت تاریخ وشادی های بی حاصل...

حالا هم عده ای با یادآوری اتفاق فوق به مقایسه آن واین و بقول فلاسفه "این همانی" پرداختند و عرض فرمودند: ملت منتظر نماندن لااقل ببینند چه اتفاقی افتاده همه به خیابان ریختند و دم از پراید سه میلیونی و جایگزین شدن مک دونالد با فلافل زدند! البته باید به این تفاوت اشاره کرد که در استادیوم سهند تمام راه های ارتباط با بیرون قطع شده بود اما اینجا ملت فقط به لبخندهای دیپلماسی و تبریکات تلویزیونی اکتفا کردند و به وجد وسرور پرداختند !
از این گونه تحلیلات که بگذریم واکنش جناب رسایی جالب تر است وی که علاقه ویژه ای دارند که جهت صدور اسلام به دیار فرنگ بروند بلکم میخ اسلام را درآن وادی کفر بکوبانند توافق هسته ای را یادآور ماجرای چوپان دروغگو می داند!

Monday, July 13, 2015

غلامرضا تختی:من یک یهودی سرگردانم!


هتل اتلانتیک تهران آخرین ایستگاه حیات مردی بود بنام غلامرضا تختی! شبی که سحرگاهش، غروب جهان پهلوان ایران بود!
فردا صبح مستخدمان هتل با جسد تختی مواجه شدند ویادداشتی که کنارش افتاده بود: من دیگر از زندگی سیرم کسی مسئول مرگ من نیست!
قتل مرحوم تختی یکی از نقاط مبهم تاریخ ایران است و هنوز که هنوز است مثل یک راز باقی مانده است که حتی گاهی در این میان صحنه منازعه گروه ها وجناح های ایرانی میشود که هرکدام دیگری را به دست داشتن در قتل مرد پرآوازه ورزش ایران متهم می کند والبته دربار پهلوی بیش از سایرین در معرض این اتهام بوده است اما برگردیم بهروز واقعه!
روزنامه اطلاعات در شماره پس از قتل تختی چنین گزارش می دهد:
تختی آخرین شب عمر در هتل اتلانتیک تهران بوده است و به گفته مستخدمان هتل آثار افسردگی وپریشانی در چهره وی مشاهده میشده است او از مستخدمان هتل تقاضای قلم وکاغذ کرده است وسپس به اتاقش رفته است...
ظاهرا صبح مستخدمان هتل به سراغ او میروند تا خبر بدهند که ماشینش جلوی هتل پنچر شده اما کسی درب اتاق را باز نمی کند پس نگران میشوند و با شکستن درب وارد میشوند وبا جسد تختی مواجه میشوند ...
انگونه که مستخدمان گفتند کنار جسد وی دو یادداشت دیده اند::"گسی مسئول مرگ من نیست من از زندگی سیرم" و روی بگه ای از تقویمش نوشته "من یک یهودی سرگردانم"
حال ایا این دو یادداشت واقعی اند یا به مستخدمان دیکته شده اند و منظور تختی ازاینکه "یک یهودی سرگردانم" چیست!؟

اطلاعیه دربار پهلوی پس ازوفات ایت الله بروجردی

پس از انکه یگانه مرجع دنیای تشیع دار فانی را وداع گفت دربار پهلوی چنین اعلامیه داد:
"خبر درگذشت حضرت آیت الله العظمی حاج حسین بروجردی موجب تاثر وتاسف عمیق عمیق اعلیحضرت همایون شاهنشاه گردید . بدین وسیله حسب الامر مطاع دربار شاهنشاهی سه روز عزای عمومی وپرچم سلطنتی نیمه افراشته خواهد بود."

وزیر دربار حسین علا







Friday, July 10, 2015

مانکن کاندایی همرزم زنان کرد علیه داعش!

این مانکن جذاب به گروه زنان اتحاد دموکراتیک کرد پیوسته تا علیه داعش بجنگد انهم در حالیکه معمولا از کشورهای مختلف جهان به داعش می پیوندند وی راه شرافتمندانه ای را برگزیده است...

به گزارش فرادید به نقل از دیلی میل، "تایگر سان" مدل 46 ساله کانادایی پس از آنکه ماه مارس امسال به طور داوطلبانه به گروه زنان اتحاد دموکراتیک کرد پیوست تا علیه داعش بجنگد هفته گذشته به کشورش بازگشت.
 
او در بازگشت به کانادا از شرایط وخیم جبهه جنگ با داعش و سختی زندگی زنان پیشمرگ کرد گفته و اینکه این سختی‌ها موجب مصدومیت پاهایش شده و او مجبور شده جنگ را رها کند و به کشورش بازگردد. او امیدوار است با بهود پایش بار دیگر به مناطق عملیاتی بازگردد.

تایگر می گوید پس از آنکه ویدئویی تبلیغی از داعش می بیند که در آن یک شهروند کانادایی به جمع داعشی‌ها پیوسته تصمیم می‌گیرد او هم در مقابل برای جنگ به سوریه بیاید. او که به شدت تحت تاثیر وضعیت جبهه جنگ با داعش قرار گرفته شرایط جنگ را غیر قابل تصور عنوان کرده و می گوید دیدن دختری که بر اثر انفجار مین مجروح شده و کمترین امکانات بهداشت و درمانی برای مداوای او وجود ندارد که مانع مرگش شود یکی از لحظاتی بوده که وی را به شدت متاثر کرده است.








رقصنده با آتش!

شهرام پسر خونگرم جنوبی ،شیرمرد بختیاری و افتخار ایذه جان داد تا جان های فراوانی بمانند!
شهرام نماند تا برایمان از خاطرات آن روز بگوید آن روز آتشین!
آن روز قسمتی از پتروشیمی ماهشهر آتش گرفته بود وهرلحظه امکان انفجاری بزرگ وتلف شدن جانهای فراوان وجود داشت اما شهرام اول از همه خواست دور شوند و آنگاه یک تنه به قلب آتش زد و فلکه اصلی گاز را بست اما این فداکاری باعث شد 50 درصد عناصر حیاتی بدنش بسوزد و عاقبت امروز فوت کند...
روحش شاد.
لورا33 به این مرد لر درجه لورا33 و عظمت عطا می کند...

Thursday, July 9, 2015

تصاویر تلخ خودکشی یک کارگر در تبریز!

طبق نقل قول سایتهای خبری دلیل خودکشی این کارگر مشخص نیست...





استخدام لیسانس وفوق لیسانس برای شهرداری/و مدرکت را لب کوزه ای بگذار!

خبر استخدام گارجویان لیسانس و فوق لیسانس برای تنظیف شهر خرم آباد توسط شهرداری از اخبار تکان دهنده روزهای اخیر بود که واکنش های متعددی نیز در فضای مجازی بوجود آورد این خبر از آن دسته اخباری بود که نمی توان بی تفاوت ازکنار آن گذشت و بیخیالش شد چرا که میلیونها جوان مفلوک در این مملکت در دانشگاه های مختلف مشغول تحصیلند و چنین اخباری سبب دلسردی و ناامیدی افسون تر انها میشود!
حکایت لرستان و صدرنشینی اش در صدر جدول بیکاری حکایت امروز ودیروز نیست و مثنوی هفتاد منی برای خود دارد که پرداختن مکرر به آن در حوصله این مجال نمی گنجد منطقه ای که در عین وجود منابع زیرزمینی و غنی خود در نهایت محرومیت دست وپا میزند و ظاهرا فعلا فعلاها نسخه شفابخشی برایش پیدا نمیشود!
حال برگردیم به فارغ التحصیلان بیکار مملکت! وجود چنین اخباری را مقایسه کنید با سخنان رهبر مملکت که مدام از دستاوردهای علمی سخن می گوید و وجود امید ونشاط علمی در فضای دانشگاهی کشور! آدم وجود چنین وقایع تلخی را کنار این چنین ادعاها وخطابه هایی قرار میدهد ونتیجه میگیرد :
یا دم خروس مشکل دارد ویا قسم حضرت عباس
یا آقایان از مملکت بی خبرانند ویا ما مدام نیمه خالی لیوان لیوان را رویت می کنیم
یا فضای علمی مملکت از فرط پرنشاطی به یک کمدی تلخ مبدل شده ویا تراژیک انسانی
یا مملکت بقدری پیشرفت کرده که رفتگری اش هم مدرک لیسانس وبالاتر می خواهد!
و توصیه آخر اینکه کوزه ای باید خرید و مدرک را لب آن گذاشت...

Monday, July 6, 2015

قبر ابن ملجم مرادی در شمال شهر تهران است!



مفتی عربستان در توئیتر خود مدعی شد که قبر ابن ملجم مرادی درمکانی مقدس در شمال تهران است !
 حال جمعی از کنجکاوان مملکت بشدت مایلند این قبر را بیابند ازاین رو شمال تهران را وجب به وجب گشته و به نتایج در خور تاملی رسیدند ملاحظه بفرمایید:
نرخ واحدهای 45 الی 50 متری در تهران وخصوصا شمالش: در یافت آباد واحد 45 متری طبقه سوم با انباری و آسانسور با عمر 9 ساله متری یک میلیون و 750 هزار تومان قیمت گذاری شده و در طوس بین قصرالدشت و کارون واحدی 45 متری طبقه دوم با پارکینگ و انباری و عمر 11 ساله 165 میلیون تومان به فروش می رسد.

در فرمانیه آپارتمانی 45 متری 460 میلیون تومان قیمت گذاری شده است و در پونک سردار جنگل، آپارتمانی به مساحت 45 متر 199 میلیون تومان فروخته می شود. آپارتمان دیگری در تهرانپارس مترو باقری با متراژ 45 مترمربع یک خوابه نوساز متری 5 میلیون و 200 هزار تومان به فروش می رسد.
احسنت بر این گروه محقق بنابراین قبر ابن ملجم دقیقا همین واحدهای 45 متری میباشد که زندگی در انها کانه تحمل فشار قبر شب اول مرگ می باشد!




Sunday, July 5, 2015

اصرار احمدی نژاد به پوشیدن کاپشن در تابستان!





در این خرما پزان و درحالیکه که الاغ نیز از گرما تب می کند دکتر محمود احمدی نژاد از کاپشن جدیدش رونمایی نمود!

درحالیکه مملکت در گرمای بی سابقه میسوزد و در برخی نقاط گرمای بی سابقه تخم مرغ را آب پز می کند و الاغ هم کم آورده و تب می نماید جناب دکتر احمدی نژاد همچنان بر پوشیدن کاپشن اصرار ویژه دارند!
وی که با سیاست های خردمندانه اش جوانی بسیاری را سوزاند بازهم احتمال میرود که سودای زیاست به سر مبارک زده و بدین گونه میانسالی ملت را نیز نشانه رود  تا بر بادش دهد!

در پایان ضمن اینکه برای ایشان شفای عاجل مسئلت داریم از خداوند تقاضامندیم در ادامه عمرمان باچنین مجانینی مواجهه نشویم!

باکلاس ترین مدیر وطنی!

نه واقعا تو همه چیز وطن خودکفاست!

انقراض نسل شیران و شادی شغالان!

نیازی نبود دو موسسه علمی امریکایی اعلام کنند احتمالا نسل شیران از روی زمین منقرض شده است ما با کمی نگاه به اطراف مان کامل دست مان می آید که دیگر خبری از شیران نر وماده نیست و اینجاست که شاعر می فرماید:
-آخ روزگار...
البته شاعر محترم از فرط بغض احتمالا مابقی ابیات را فرو خورده اند که صدالبته حق هم داشته اند و واقعا دیگر چه می توان گفت وقتی که غم و غصه شغالان شیران را افسرده وملول و درنهایت به باد فنا داد!
باانقراض نسل شیران ،شغالان آسوده خاطر به زندگی نکبت بارشان ادامه می دهند و قدرت فرمانروایی شان افزونتر میشود و بازهم باید گفت :
آخ روزگار...

Thursday, July 2, 2015

خراج ابروانت، ملک داعش!

دو چشمان سیاهت پر زچالش
خراج ابروانت ملک داعش!

برون کردی خستگی از اهل داعش
به شیرین زبانی و مشت ومالش!

Tuesday, June 30, 2015

ایرانی بودن ترحم برانگیز است...

روزی بازیگری بنام مهراوه شریفی نیا مهمان برنامه ویژه شبکه شیراز بنام خوشا شیراز بود برنامه ای که هرچند خاصه شبکه استانی فارس است اما هم شخصیتهای مطرح مملکت را دعوت می کند وهم مخاطبان فراوانی دارد مهراوه شریفی نیا در آن برنامه درحالیکه مجری حیرت زده بود گفت من اصلا به ایرانی بودنم افتخار نمی کنم چون جایی برای افتخار ندارد. خیلی ها از سخن این دختر بازیگر رگ گردنشون باد و دوباره اوراق وسیاهه رو هم انباشتن که مااینیم و انیم و هرچه خوبان همه دارن...اما هیچکس جواب منطقی ندارد که بگه جایی برای افتخار داره یا نه ?
 ایا عضویی از ایران بودن افتخار دارد حتما بازم تاریخ پرشکوه گذشته باهمه نواقص و اغراقها و حق به جانب ها رو پیش می کشید و انگار که بقیه ملل بی ریشه و بی تاریخند امثال خانم شریفی نیا رو به باد انتقاد وتمسخر می گیرید که شما لیاقت ندارید اما بازم نمی تونید جواب قانع کننده ای بدین ! این روزها نه اقتصاد ونه فرهنگ و نه هنر ونه سیاست ونه...
حال روز اسفناکی دارد البته عمریست که حال و روزشان ترحم برانگیز است اقتصاد کمر ملت را خم کرده تورم درب و داغونشان کرده امااین هنر تنها نزدایرانیان است که کشش وتحمل ه فشاری را دارند مثلا بنزین لیتری ده هزارم شود درنهایت جز چند جوک بی مزه هنری ندارند و عاجزانه منتظرند کسی نجاتشان دهد ایرانی بودن این روزها ترحم برانگیز است...

Wednesday, June 24, 2015

500کیلومتر درد وکبودی وسرما / انها که در پرپر شدن فرزندم مقصرند پاسخگو باشند!

سایت پارسینه دردنوشته ای از یک پدر دلسوخته خرم آبادی روی سایت قرار داده است که هر وجدان آزاده ای را به درد می آورد...

 این نوزاد در 500کیلومتر مسیر و بدون هیچگونه پوششی و در آن روز سرد آنچنان سرمای را گذرانده که بدن او سیاه و کبود شده...
 پارسینه: پدر نوزاد فوت شده بر اثر اهمال مسئولین یک بیمارستان خصوصی در خرم آباد لرستان، دردنوشته ای را برای ما ارسال کرد که بی هیچ قضاوتی از نظر می گذرانید:
نوزاد ما در تاریخ25'7'1394 به دلیل مشکل کواراکسیون ائورت و برای معالجه توسط بیمارستان خصوصی ...خرم آباد به تهران اعزام شد.

 زمانی که مقدمات اداری جهت اعزام فرزندم را انجام میدادم و بعد از واریز هزینه کامل جهت اعزام سوپروایزر بیمارستان ، شخصی را به عنوان "پرستار" به ما معرفی نمود تا این شخص نوزاد 9روزه ما را در آمبولانس همراهی کند، این شخص بعد از انتقال نوزاد با دستگاه "انکی باتور "توسط پرستار به آمبولانس با او به مقصد تهران همراه شد.

آمبولانس در طول مسیر مرتب به بهانه های مختلف توقف میکرد. آن روز روزی بسیار سرد و بارانی بود و فرزند من بدون هیچگونه پوششی در دستگاه انکی باتور قرار داشت.

بعد از رسیدن به مقصد و در زمان تحویل فرزندم به بیمارستان حضرت علی اصغر با مخالفت پزشکان آن بیمارستان در تحویل نوزاد مواجه شدیم زمانی که علت موضوع را از آنها خواستم بیان کردند که بدن این نوزاد به صورت غیرطبیعی بسیار سرد است و آنها علت سرد بودن بدن نوزاد را از پرستار همراه او پرسیدند و او هم ابراز بی اطلاعی نمود.
چند دقیقه بعد از حالت دستگاه متوجه شدند که اصلا بخاری دستگاه روشن نبوده و این نوزاد در 500کیلومتر مسیر و بدون هیچگونه پوششی و در آن روز سرد آنچنان سرمای را گذرانده که بدن او سیاه و کبود شده و نبض های اندام او به هیچ وجه قابل لمس نبوده و دچار افت شدید فشار شده است.

 و پاسخ پرستار همراه بعد از اثبات این موضوع این بود که "من فقط یک نیروی خدماتی هستم نه پرستار !" که بلافاصله این موضوع توسط پزشکان بیمارستان صورت جلسه و برای دانشگاه علوم پزشکی لرستان ارسال شد.

 متاسفانه طفل معصوم من چند روز بعد به علت عفونت شدید بدن فوت شد و پس از طرح شکایت من در سازمان نظام پزشکی لرستان مشخص شد که این شخص که به ما به عنوان پرستار معرفی شده بود دارای مدرک دیپلم است و حتی نمیداند که ضربان قلب و دمای بدن طبیعی یک نوزاد چقدر است

اما متاسفانه با گذشت 9ماه از این ماجرا و طرح شکایت بنده فعلا به هیچ جوابی نرسیده ام و مدام پشت گوش می اندازند،لذا از تمام مسئولان خواهشمند ام دستور پیگیری دهند تا کسانی که در فوت "ابوالفضل عزیز" من کم کاری کرده اند یا مقصرند، پاسخگو باشند که این اتفاقات برای عزیزان دیگران تکرار نشود.


نام و آدرس بیمارستان و اسناد و مدارک مربوط،برای پیگیری احتمالی مسئولان نزد پارسینه محفوظ است

کشف حجاب در ایستگاه مترو!

شرط رو باختم و می بایست یه جای عمومی سرمو لخت میگردم...!
بعد کلی فکر کردن مترو رو انتخاب کردم ...!
راستش کمی دلهره داشتم پوششم به اصطلاح امروزی بود اما نمیدونم چرا میخواستم شرطمو عملی کنم یه نمه دلشوره اومده بود سراغم ...!
حالا جالبش این بود اگه پای شزط واین حرفا در میون نبود هزاربار این کارو اسوده میکردم و خیالمم نبود ...!
بدبختیش این بود گه باید عکسمو هم بهش نشون میدادم عجیب خریتی کردم باهاش قمار کردم!
با دختر داییم،سامیه سر یه مسابقه بی ارزش فوتبال شرط بندی کردم وباختم و قرار شد هرچی بگه انجام بدم!
ازش انتظار نداشتم همچین شرط مسخره ای بذاره اما دیگه چاره نداشتم خودکرده را تدبیر نیست خواستم لااقل مکانش به انتخاب خودم باشه!
حس کردم مترو خوب شلوغ پلوغه میشه چند لحظه شال از سر بردارمو ...
ازشانس من زمانی که فرصت شد مترو برم ایستگاه کاملا خلوت بود بخشکی شانس!
تگ وتوک مسافری نشسته بود تو قسمتی که واگن بانوان می ایستاد هم من بودم و یه خانم دیگه که تو لاک خودش فرو رفته بود...
باخودم گفتم حالام بد نیس اتفاقا چه بهتر تازه ممکنه تو شلوغی کسی حاضر عکسی ازم بگیره و تازه گوشیم به تاراج بره!
خانمه کمی بااکراه وتعجب قبول کرد و البته از زاویه پشت عکسمو انداخت!
دختردایی که قهوه شده بود کلی عصبی شد که چرا از نمای پشت عکس گرفتم و دبه دراورد و...
البته عکس رو بلوتوث کرد واس خودش نمیدونم به چه کارش می اومد!
منم گفتم تو شرط نکرده  بودی که از جلو یا پشت عکس بندازم فقط قرار بود یه عکس از سرم بصورت باز باشه!
اینم داستان کشف حجاب من در مترو !
انتظار که ندارین مثل داستایوفسکی افت وخیز به داستانم بدم یا گره کور توش بندازم همینه که هست دوس داری رفاقت کن!