Wednesday, June 24, 2015

کشف حجاب در ایستگاه مترو!

شرط رو باختم و می بایست یه جای عمومی سرمو لخت میگردم...!
بعد کلی فکر کردن مترو رو انتخاب کردم ...!
راستش کمی دلهره داشتم پوششم به اصطلاح امروزی بود اما نمیدونم چرا میخواستم شرطمو عملی کنم یه نمه دلشوره اومده بود سراغم ...!
حالا جالبش این بود اگه پای شزط واین حرفا در میون نبود هزاربار این کارو اسوده میکردم و خیالمم نبود ...!
بدبختیش این بود گه باید عکسمو هم بهش نشون میدادم عجیب خریتی کردم باهاش قمار کردم!
با دختر داییم،سامیه سر یه مسابقه بی ارزش فوتبال شرط بندی کردم وباختم و قرار شد هرچی بگه انجام بدم!
ازش انتظار نداشتم همچین شرط مسخره ای بذاره اما دیگه چاره نداشتم خودکرده را تدبیر نیست خواستم لااقل مکانش به انتخاب خودم باشه!
حس کردم مترو خوب شلوغ پلوغه میشه چند لحظه شال از سر بردارمو ...
ازشانس من زمانی که فرصت شد مترو برم ایستگاه کاملا خلوت بود بخشکی شانس!
تگ وتوک مسافری نشسته بود تو قسمتی که واگن بانوان می ایستاد هم من بودم و یه خانم دیگه که تو لاک خودش فرو رفته بود...
باخودم گفتم حالام بد نیس اتفاقا چه بهتر تازه ممکنه تو شلوغی کسی حاضر عکسی ازم بگیره و تازه گوشیم به تاراج بره!
خانمه کمی بااکراه وتعجب قبول کرد و البته از زاویه پشت عکسمو انداخت!
دختردایی که قهوه شده بود کلی عصبی شد که چرا از نمای پشت عکس گرفتم و دبه دراورد و...
البته عکس رو بلوتوث کرد واس خودش نمیدونم به چه کارش می اومد!
منم گفتم تو شرط نکرده  بودی که از جلو یا پشت عکس بندازم فقط قرار بود یه عکس از سرم بصورت باز باشه!
اینم داستان کشف حجاب من در مترو !
انتظار که ندارین مثل داستایوفسکی افت وخیز به داستانم بدم یا گره کور توش بندازم همینه که هست دوس داری رفاقت کن!

1 comment:

  1. دست مریضا به این شیر زنلن.

    ReplyDelete